نامه عاشقانه

من و دلم و یه فنجون قهوه تلخ

من و دلم خلوت کردیم.قهوه میخوریم.میای پیشمون؟

نامه عاشقانه

نزديک تر ميام...حالا ميتونم صورت ماه تو واضح ببينم...آره خودتي...چه لباس قشنگي...چقد بهت مياد..چقد آرزو داشته ام من الآن کنارت بودم..الان بايد دستاي من تو دستات ميبود!چي شد يدفه؟نميدونم...!تو سرم سروصداست...شلوغه..جلو ميام...اشکام...خسته شدم..کاش خواب بود..حرفات يادم مياد تو عشق مني عزيزم..بدون تو ميميرم..اونيکه مرد منم نه تو..بازم اشکام..جلوتر ميام..نگات به من مي افته..فقط نگا ميکني..واميستم..ديگه جلوتر نميام..اه اشکاي لعنتي..زير لب...خوشبخت شي..!لبخند ميزني...اشک ميريزم...ديگه منم و اشکام...خودم تنها..!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 25 اسفند 1392برچسب:,

] [ 23:4 ] [ aji nazi ]

[ ]